دلتنگ تر از هر شب و هر روز شدم من بی مهر پدر، شمع پر از سوز شدم من تقدیر مرا بی سر و سامان و سپر


هجران بی مهر رخت روز مرا نورنماندست غزل 38 ۳۸ فال حافظ با معنی و تفسیر کامل YouTube

درود خدمت همراهان عزیز و همیشگی کانالرسیدیم به غزل سی و هشتم از دیوان حافظیک غزل عاشقانه و غمناک که در فراق.


غزل شماره ۳۸ حافظ بی مهر رخت روز مرا نور نماندست ستاره

Persian Poem: No.38 Hafez ShiraziWithout the sun of your face, my day is bereft of light,And of life, only darkest night is left me.Patience is the cure for.


38 بی مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده است YouTube

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست. وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم. دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. می‌رفت خیال تو ز چشم من و می‌گفت. هیهات از این گوشه که معمور.


گلستان سی و یک سارا محمدی

Translation of 'بی مهر رخت روز مرا نور نماندست (Bi mehre rokhat rooze marā noor namandast)' by Hafez Shirazi (حافظ شیرازی) from Persian to English (Version #2)


غزلی از حافظ بی مهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست، وز عمر، مرا جز شبِ دیجور نماندست ایهام در

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست. وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم. دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. می‌رفت خیال تو ز چشم من و می‌گفت. هیهات از این گوشه که معمور.


بی مهر رخت روز مرا نور نمانده است

« غزل شمارهٔ ۳۸: بی مِهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست اطلاعات جمع شود / باز شود با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.


غزل شماره 38 حافظ بی مهر رخت روز مرا نور نماندست ستاره

غزل شماره ۳۸. بی مهر رخت روز مرا نور نماندست. وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم. دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. می رفت خیال تو ز چشم من و می گفت. هیهات از این گوشه که.


متن یک روز می رسد که مرا عشق بی خب... زیبا متن

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. می‌رفت خیال تو ز چشم من و می‌گفت هیهات از این گوشه که معمور.


آموزش خوشنویسی با خودکار / خط تحریر آموزش مصرع ( بی مهر رخت روز مرا نور نماندست ) YouTube

متن. بی مهر رخت روز مرا نور نماندست. وز عُمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم. دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. میرفت خیال تو ز چشم من و میگفت. هیهات ازین گوشه که معمور.


Hafez Ghazal 38 تفسیر و معنی غزل 38 حافظ بی مهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست YouTube

Translation of 'بی مهر رخت روز مرا نور نماندست (Bi mehre rokhat rooze marā noor namandast)' by Hafez Shirazi (حافظ شیرازی) from Persian to English Deutsch English Español Français Hungarian Italiano Nederlands Polski Português (Brasil) Română Svenska Türkçe Ελληνικά Български.


مه‌دی اخگری Mahdi Akhgari📸 on Instagram “بی مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا جز شب

آب نماندست. چشم مرا خواب نگیرد. آب روانست. که مقدور نماندست . حافظ شیراز به روایت احمد شاملو. شماره ۲۹ . بی مهر ِ رُخ‌ات روز ِ مَرا نور نمانده‌ست. وَز عُمر، مرا جز شب ِ دیجور نمانده‌ست.


Persian Love Poetry Hafiz Shirazi غزل 38 بی مهر رخت روز مرا نور نماندست اشعار حافظ شیرازی

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. دور از رخت این خسته رنجور نماندست.


فقط یک روز مانده تا بی مهر شویم

غزل شماره ۳۸: بی مهر رخت روز مرا نور نماندست. غزل شماره ۳۹: باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است؟ غزل شماره ۴۰: المنة لله که در میکده باز است. غزل شماره ۴۱: اگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بیز است


شعر بی مهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست حافظ _ غزل 38

بی مهرِرُخت روز ِ مرا نور نماندست وزعمر مرا جز شب دیجور نماندست مِهر: آفتاب دیجور: تاریک، ظلمانی معنی بیت: روزهای من که با آفتاب رخسارتو روشن بود، حال که رفتی، هیچ روشنایی درروزهای من نیست.


رحلت جانسوز حضرت استاد کاتوزیان پایگاه خبری اختبار

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست. وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم. دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. می‌رفت خیال تو ز چشم من و می‌گفت. هیهات از این گوشه که معمور.


دلتنگ تر از هر شب و هر روز شدم من بی مهر پدر، شمع پر از سوز شدم من تقدیر مرا بی سر و سامان و سپر

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست. وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست. هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم. دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست. می‌رفت خیال تو ز چشم من و می گفت. هیهات از این گوشه که معمور.